ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
چند روزی است حال عجیبی دارم.
هم از اینکه تنها هستم راضیام. هم دلتنگ و از تنهایی ملول.... از آن حالهای عجیبی که گاهی به آن طوفان فصلی میگفتم. نه میدانی چه میخواهی، نه میدانی چرا میخواهی، نه میدانی اصلا چه میخواهی چه رسد به اینکه چرا میخواهی ....
صدای تار می آید و بر دلم زخمه میزند. حالا که همه چیز به ظاهر خوب و آرام است، حالم را نمیفهمم. یعنی میفهمم ولی نمیخواهم به آن محل بدهم. حس گمشده ای را دارم که تمام نشانههایش را کبوتران خوردهاند.
زخمه بزن بر تار جان!
یک دنیا حرف درش نهفته⚘⚘⚘⚘
بله، دنیاییست ...
خب آدمیزاد همواره با حالتهای غم و شادی و دلتنگی و ...روبروست. مثل گردش چرخ فلکی که ناگزیر با آن روبرو خواهی شد. دلتنگی هم موقتی خواهد بود ان شالله و مرتفع میشه.
شادی بعد دلتنگی را دریاب
اصلا اگر زندگی خطی بود، آیا به درکی از نعمتها و کمبودها میرسیدیم؟
حتما عزیز دل. من یاد گرفتم شاهد باشم نه غریق
به شخصه خیلی سعی کردم این متن رو "هم از اینکه تنها هستم راضی ام. هم دلتنگ و از تنهایی ملول" برای عده ای توضیح بدم ولی کسی نمی فهمه! یا دوست نداره بفهمه.
تا تجربش نکنی عمق ماجرا رو نمی تونی درک بکنی.
در آخر نمیدونم تجربه بدی هست یا خوب!
در نهایت برای من تجربه خوب و دلپذیریست. همین که میدونم اول و آخر باید دست بر سر زانوی خودم بزنم و از خاکسترها ققنوسوار بلند شوم، مرا رهاتر میسازد.
سلام زویا جان
درکت می کنم. هنوز جای یک چیز خالیست. چیزی که با چیزهای دیگه جایش پر نمی شود... ❤️
سلام به روی ماهت عزیزم
انسان به رنج زاده شده. ما گاهی تلاش می کنیم بر رنج غلبه کنیم و ظاهرا موفق می شویم ولی اندوهش ته نشین می شود