من و زندگی

من و زندگی

زنی که از دغدغه های کوچکش می نویسد
من و زندگی

من و زندگی

زنی که از دغدغه های کوچکش می نویسد

کمی تفکر، قدری چاره جویی!

 چند روز پیش در گروهی تلگرامی، خانمی لینک رای گیری برای مدرسه شطرنج گذاشت و توضیح داد "دختر خواهر های من عضو تیم ملی شطرنج و استادان بزرگ شطرنج در آسیا هستند و الان در رده و امتیاز بندی مدارس شطرنج نیاز به اوردن امتیاز بالا دارند.  دوستان اگر براتون امکان دارد بر روی لینک بالا کلیک کرده و به مدرسه ی  (((....)) رای بدین و حمایت شون کنید ".


هرچه فکر کردم نتوانستم خودم را قانع کنم رای بدهم. آخر من از رده بندی مدرسه شطرنج چیزی نمی دانم و اصولا تا بحال به این فکر نکرده بودم که کدام مدرسه شطرنج بهتر است. بعد با خودم فکر کردم بخاطر این خانم به مدرسه رای بدهم و در تصمیم گیری والدینی که دنبال بهترین مدرسه شطرنج برای فرزندشان هستند تاثیر بگذارم، آنوقت اگر در واقعیت مدرسه ی دیگری برای دریافت این عنوان شایسته تر باشد چه؟ 

بالاخره با دوست مشترکی که مرا به گروه دعوت کرده بود صحبت کردم. گفت" راستش از این زاویه به قضیه نگاه نکرده بودم. بگذار از مدیر گروه بپرسم." 

مدیر گروه جواب داده بود که این خانواده را می شناسد و چون از موفقیت های دخترها خبردارد خواسته است کمکی کرده باشد. لذا هر که به دل خودش رجوع کند و اگر دوست داشت رای بدهد.

در نهایت در گروه نوشتم " برای دختر خواهرهای شما آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم مراحل پیشرفت را به راحتی سپری کنند. اما با توجه به اینکه در اینباره تخصص و آگاهی ندارم، از رای دادن معذورم"

نکته جالب توجه این بود که پس از پیام من، خانم هایی آمدند و نوشتند که ما رای دادیم و خوشحالیم که توانستیم در خوشحالی شما سهیم باشیم!


راستی آیا من اشتباه کردم؟ 

- آیا تمام موسساتی که به نوعی مشهور شده اند، از شایستگی کافی برای دریافت عنوان بهترین برخوردارند؟  

-  زمانی که ما دانش کافی در زمینه ای  نداریم و فقط صرف درخواست یک نفر دیگر در رای گیری شرکت کنیم و نتیجه رای گیری در تصمیم عده ای تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم داشته باشد، مسئول  زیان احتمالی اشان نیستیم؟

- چند درصد از افرادی که عهده دار مسئولیت بزرگی شده اند، شایستگی مقام اشان را دارند؟ 


* با ربطِ نه چندان بی ربط : امروزِ خوزستان، نتیجه ی سهل انگاری ما در انتخاب افراد شایسته و دانا برای تصدی امور شهرداری، استانداری، و حتی نمایندگی است. خوزستانِ امروز هوا ندارد. آب ندارد. برق ندارد.

چرا پس از 8 سال، هنوز از هوای اهواز و شهرهای جنوب غربی ایران خاک بر می خیزد؟ یعنی اینهمه متخصص، نماینده، استاندار و مسئول، بیشتر از 8 سال برای چاره جویی وقت نیاز دارند؟  راستی چرا خوزستان زرخیز، جزو استانهای محروم ایران است؟ 


#خوزستان

#اهواز

#اهواز_هوا_ندارد