من و زندگی

من و زندگی

زنی که از دغدغه های کوچکش می نویسد
من و زندگی

من و زندگی

زنی که از دغدغه های کوچکش می نویسد

مرا به سخت جانی خود این گمان نبود

همه چیز مرا به یادش می‌اندازد. هر کجا می‌روم دلم پر می‌کشد به هوس آنکه کنارش راه بروم. هر چیزی می‌خورم دلم میخواهد می‌توانست کنارم مزه کند.

دارم خودم را  از وسط خاطره‌های نزیسته با بابا می‌کشم دنبال جسمم. چه روح خسته‌ای...