من و زندگی

من و زندگی

زنی که از دغدغه های کوچکش می نویسد
من و زندگی

من و زندگی

زنی که از دغدغه های کوچکش می نویسد

صحبت حکام ظلمت شب یلداست نور ز خورشید جوی بو که برآید

هر وقت به این شب می‌رسم، یاد کودکی ام می‌افتم. دخترکی که از شب یلدا فقط بلندتر بودنش را شنیده بود اما نمی‌دانست بلندترین شب سال فقط کمی کمتر از یک دقیقه طولانی‌تر از شب‌های پیش از خود است. دخترک تا صبح، بارها از جایش بر‌می‌خواست، پشت پنجره می‌رفت و آسمان را نگاه می‌کرد. با آنکه عاشق ستاره‌ها بود، اما آن شب آرزو می‌کرد زودتر صبح برسد. آنوقت به محض دیده شدن اولین نشانه‌های آفتاب، نفسی می‌کشید و راحت می‌خوابید.    

دخترک خیال می کرد بلندترین شب سال همیشه برای همه همینگونه است. او نمی‌دانست که این شب! طولانی‌ترین شب دنیا برای کسانیست که عزیزانشان را از دست داده‌اند.


بیاد آنانی که در میان ما نیستند. یادشان جاودان


* عنوان از حافظ شیرازی


نظرات 4 + ارسال نظر
مریم جمعه 13 دی 1398 ساعت 10:00 http://gol5050.blogfa.com

یاد همه ی عزیزانی که جاشون خالی بود در یلدای امسال گرامی باد.
خوشحالم که تونستم وارد وبلاگتون بشم. این مشکل گاهی برام پیش میاد. در هر حال خوش باشی و سلامت الهی.


مریم جان همیشه دلت پر امید باشه

کیهان دوشنبه 9 دی 1398 ساعت 12:19 http://mkihan.blogfa.com

شادی هایتان همیشگی

سپاس. شادیهایتان پیوسته

خرداد چهارشنبه 4 دی 1398 ساعت 03:07

اگر پاراگراف دوم نبود
و به جای بر چسب کولبرها برچسبی کلی تری می بود مثل
مراقب کودکانمان باشیم
یا
مراقب خواب و خیال کودکانمان باشیم

بسیار دوست داشتنی می شد این متن

درود بر شما

این متن شب یلدا نوشته شد وقتی بدن یخ زده پسرک 14 ساله کولبر را یافته بودند. من آن لحظه به زجری فکر می کردم که خانواده های عزیز از دست داده، در شبی از شبهای جشن و دورهمی تحمل می کنند.

کیهان یکشنبه 1 دی 1398 ساعت 15:54 http://mkihan.blogfa.com

تو ه احساس های لطیفی داری و چه زیبا به تصویر ملام می آرایی افکارتو زویا جان
مرسی برای همه چی

شما لطیف می خوانی. سپاس برای همه لطف هایتان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد