من و زندگی

من و زندگی

زنی که از دغدغه های کوچکش می نویسد
من و زندگی

من و زندگی

زنی که از دغدغه های کوچکش می نویسد

دوستش داشتم ...

"دوستش داشتم" اثر آنا گاوالدا حکایت مردی است که جسارت پذیرفتن عشق خویش را ندارد. با بهانه های پی در پی، هم از قبول قلبی که به خود وابسته کرده است سرباز می زند و هم عمیقا می خواهد معشوقش را برای همیشه پیش خود نگه دارد.

چقدر چهره مرد داستان برایم آشنا بود. چقدر زن و دردهایش را می فهمیدم؛ هر چند که داستان از زبان او نبود. و چقدر حق دادم وقتی رها کرد و رفت...



نظرات 2 + ارسال نظر
پروانه دوشنبه 6 خرداد 1398 ساعت 19:12 http://noghtesarekhat20.blogfa.com

یه همچین آدمایی رو باید تنها گذاشت...

موافقم

مریم شنبه 25 اسفند 1397 ساعت 22:22 http://gol5050.blogfa.com

درود برشما. بعد از وقفه ی طولانی، خوب شد که دوباره نوشته ای از شما دیدم. هیچ چیز بدتر ازاین نیست که کسی رو وابسته ی خودت کنی و بعد فاصله بگیری.

درود بر شما

بدتری هم وجود دارد. بدانی کسی که دوست داری، جسارت بیان علنی عشقش به تو را ندارد، همچنان تو را در بلاتکلیفی نگه می دارد و همچنان بمانی و امیدوار باشی تغییری بوجود می آید.
بدترین چیزها ظلم به خودمان است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد