ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
همین که گوشی را داخل کیف گذاشتم و از پنجره بیرون را نگاه کردم با زیباترین تصویر روبرو شدم. تصویر آسمان نیمه ابری در برجی شیشهای! هنوز چند متر تا برج فاصله داشتیم ، دقایق کوتاه بعد به تماشای این تصویر دلبرانه از آسمان گذشت. پنجرههای برج بعدی اما در میان دیوارها جای داشتند و لذت تماشای ابرها در شیشهها کمرنگ تر بود. اما همین چند دقیقهی کوتاه برای ذخیره انرژی روزم کافی بود.
نمیدانم چه سحری در آسمان است که هربار نگاهم را به خود گره میزند، لبخندی هم بر گوشهی لبانم مینشاند!
حس رهایی... حس پرواز... آسمون همیشه به بشر انرژی می داده...
آخ گفتی
بلی تعداد الماس ها کم شده اینها هم خرده الماس حاصل تراش الماس است
حتی خرده الماس هم گرانبهاست
گل گفتید
ذارم فکر می کنم این متن را شما نوشتید یا من .چون همین تجربه را امروز داشتهام شاهدهم دارو .خدایا مرا چه میشود؟
چه عرض کنم؟
کلاً همین سکانسهاست که باعث میشه من موبایل جدید و تبلت و اینها رو بی خیال بشم.
درسته همه جا از خشکی و زشتی زندگی شهری صحبت میشه اما گاهی تابلوهایی ابسترکت (آبستره) جلوت ترسیم میشه که حیفه اون لحظه سرت توی موبایل باشه.
میشه از تکنولوژی درست استفاده کرد و همه رو با هم داشت