دنبال بهانه ای بودم برای اشک ریختن اما نه برای خود . دلم پر بود از اندوهی ناشناخته. و آنگاه از بین تمام فیلم های تلنبار شده برای دیدن، خیلی اتفاقی ! رفتم سراغ Immortal Beloved که بیش از دو ماه پیش دوستی برایم آورده بود. حالا سمفونی 9 بتهوون را که گوش میکنم دویدنش و غوطه ور شدنش در آب تصویر همیشگی ای خواهد بود که جلوی چشمانم می رقصد.
وقتی قرار است نشود؛ چه کسی می گوید می شود. یک باران، یک حادثه ، یک کنجکاوی، یک نادانی؛ یک ترس ... همه دست به دست هم می دهند که نشود. یک عشق جاودانه بماند اما نشود. همه ی یک ها را بگذار کنار هم تا بشود آدمی سختگیر و بددهان که جهانی به نبوغش آفرین گفت اما همیشه تنها ماند... تنها.
فست فود چنگیز خان با تخفیف ویژه
http://www.pocket-encyclopedia.com/?p=1496
ready up و منتظر حضور سبزتان
حیف که فست فود خور نیستم
اوه! باید اعتراف کنم انتظار خواندن همچین متنی را در اینجا نداشتم!
سالها پیش این فیلم را دیده بودم. به نظر من در مقایسه با Copying Beethoven، این فیلم بسیار دراماتیک تر است. هر چند، بر خلاف حس دراماتیکی که به انسان می دهد، داستان Immortal Beloved تماماً تخیلی است و تا جایی که می دانم زندگی بتهوون اینگونه نبوده است.
سکانس موومان چهارم سمفونی 9 و غوطه ور شدن لودویک جوان در میان ستارگان بی نظیر است: تلاقی موسقی و شعر و تصویر سازی.
چرا انتظارش را نداشتید؟
کسی چه میدونه در دل یک نفر چه میگذره که اونو تبدیل به آدمی تندخو میکنه؟
اون سکانس عالی بود. به نوعی طعنه ای داشت به جهانی و جاودانه شدن لودویک به یاری آثارش
از همه ی چیزهایی که گفتی فقط تنهایی اش را فهمیدم زویا!
تنهایی بزرگترین فهمیدنی دنیاست
سطح مطلب بالا است و باید منتظر یک مطلب ساده ترتان باشم همین
بالا می پرید نمیدونم یعنی چه
متوجه منظورتان نشدم !
همین روی سکه رو میخوام نه نشدنش رو
کارت درسته دایی جان
لعنت به همه چیز هایی که دست به دست میده تا نشه
آخ گفتی
ای بابا نمیخواهیم جاودانه بشه . خودش بشه بهتر از جاودانه شدنه.
گاهی دست ما نیست
سلام گل بانو



خونه جدید مبارکه:گل
رسم دنیا همینه عزیزم
گاهی بساط عشق خودش جور میشود
گاهی به صد واسطه ناجور میشود
گاهی گمان نمیکنی که شود،ولی میشود
گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود..
سلام به روی ماهت
بله رسم دنیا همینه. گاهی هم وقتی گمان نمیکنی ... می شود