من و زندگی

زنی که از دغدغه های کوچکش می نویسد

من و زندگی

زنی که از دغدغه های کوچکش می نویسد

چه شد ؟

با آنکه با تصمیم قاطع از خرید تلویزیون خودداری کردم، اما هر از گاهی متن و فیلم به دستم می رسد. راست است که جهان به اندازه یک دهکده کوچک شده است و انگار قرار است ما از این دهکده بیرون بیفتیم!

روزهایی هست که آرزویی محال بر دلم می گذرد. مثلا در جایی دور به دنیا می آمدم. در زمانی که ساکنین زمین آنقدر کم بودند که منابع برای همه به قدر کفایت بود. آن زمان شاید انسان دست به  انسان کُشی  نمی زد! البته انگار از زمانی که انسان پا بر عرصه زمین گذاشت تخم لق برادر کشی را هم با خود آورد... . پس آرزوی محال منهم پوچ ...  


راستی جایی در جهان خلقت هست که موجوداتش در صلح باشند؟