من و زندگی

من و زندگی

زنی که از دغدغه های کوچکش می نویسد
من و زندگی

من و زندگی

زنی که از دغدغه های کوچکش می نویسد

همدل تر، دوست تر

تا نشستم یک لیوان یکبار مصرف پر از دوغ محلی با تکه های یخ جلویم گذاشتند. تشکر کردم و به تابلوهای عکس روی دیوار نگاه کردم. مناظر زیبایی از طبیعت گیلان روی بوم های کوچک و بزرگ  بطور نامنظم و پراکنده دیوار روبرویم را تزیین کرده بود. نگاهم روی تصویری از خانه های ماسوله قفل شد و خاطره کوتاهی از سفری چند ساعته. از آن سفر کوتاه شمعدانی ها و مغازه ای از کفش های زیبای سنتی پررنگ تر و زنده تر از هر تصویر دیگری است. یادم آمد وقتی پا روی سقف ها می گذاشتم سعی می کردم پایم را محکم نکوبم. خاطره دوری است! حتی یادم نمی آید آهسته راه رفتنم بخاطر این بود که میترسیدم سقف خانه ی زیرپایم فرو بریزد یا اینکه می ترسیدم صدای پایم ساکنین خانه را بیازارد! 

آن چند ساعت به شکل عجیبی نفس کشیدن برایم دشوار شد طوری که وقتی خانواده پیشنهاد دادند مدت بیشتری در ماسوله باشیم و بعد هم پله های آن سوی رودخانه  وسوسه اشان می کرد برای رفتن و دیدن، برخلاف همیشه که مشتاقانه موافقت می کنم، گفتم نمی آیم. 

امروز با دیدن آن عکس فکر کردم چقدر زندگی های مردم آن روزها وابسته به هم بوده و نه تنها از صدای راه رفتن دیگری روی سقف خانه اشان ناراحت نمی شدند بلکه خانه هایشان هر چه بیشتر بهم وابسته بوده است. اما طاقت نیاوردم . از دوستی که سالها در ماسوله زندگی کرده بود پرسیدم. جوابهای جالبی شنیدم. عین مکالمه را می گذارم.

- امروز تو یه رستوران غذای گیلانی بودم و عکس ماسوله رو دیدم. یه لحظه بفکرم رسید وقتی سقف خونه ی یکی مسیر عبور و مرور مردمه صدای پای آدمها باعث اذیت ساکنین نمیشه؟

- سقف خونه ها محل عبور و مرور نیست اما می تونی بری و کسی مانع نمی شه . محل عبور و مرور بیشتر پشت خونه هاست که ظاهرا شبیه سقفه اما در واقع دیوارچینه سنگه و مالکیتش با شهرداریه و درواقع مشا است. اکثرا مسافرا می رن عکس می گیرن اما ساختش خیلی اصولیه و اصلا سروصدا نداره. ما رو بالا پشت بوم همسایه فوتبال بازی می کردیم . قبلا چوب گل بود الان مدرن شده . فقط ظاهرش رو گل مالی می کنن . روی ایزوگام گل می ریزن 

- جدی؟

- آره

- اتفاقا برام سوال بود .چون اینجا تو آپارتمان اگر صدای پای همسایه بالایی بیاد خیلی ها تحملشون طاق میشه

بین مصالح گیاهی به اسم خرف می زارن که جلو صدا رو می گیره  . از 700 سال پیش این کار رو می کردن .گلی به رنگ بنفش می ریزن که به هیچ عنوان آب ازش عبور نمی کنه . از ایزوگام هم بهتره . 

چه جالب ! اصلا نمیدونستم

-بعد می دونستی ماسوله دومین شهر تارخی جهانه از همون قدیم سیستم فاضلاب زیر زمینی داشت . مثل راهروهای بزرگ . تو سقف خونه های قدیمی یه چوب قطور بنام جیرون نگه دارنده همه چوبهاست . سال 69 زلزله نتونست سقف خونه ها رو ویران کنه . اون دوتا خونه که خراب شد و نه نفر مردن بدلیل اومدن سنگ از کوه بوده

-جیرون از چه درختیه؟

نوع چوبش رو نمی دونم اما خیلی محکم بود


هنوز هم فکر می کنم مردم آن معماری صدای پای همدیگر را دوست داشتند. 



نظرات 2 + ارسال نظر
گلرو جمعه 1 مرداد 1395 ساعت 04:08

مدتیست ازتان خبری نبود معلوم میشه من راه را بلد نبودم شاد باشید وبه ما خوش می گذردوجای دوستان خالی.

خوش بگذرد

ابد چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 23:54

سلام .
جالب نوشتی .
پست قشنگیه
ممنون

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد