ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
آمده بودم غر بنویسم. از آدمهایی به غایت لوس. آدمهایی به ظاهر بالغ با حساسیت بر روی چیزهایی که برای من نوعی مفهوم ندارد؛ و چه بیهوده مرا درگیر ناتوانی های خودشان می کنند. شاید چون از من کوچکترند، حساسیت ها و نق زدنهایشان برایم عجیب است. اما مطمئن شده ام که آنها نمی توانند تعادل مناسبی بین رفتارهایشان با اطرافیان برقرار کنند. و جالب اینجاست همه اشان توقع دارند من نازشان را بخرم!
اما پشیمان شدم از غر نوشتن. روزهایم را خودم باید درست بسازم. لزومی ندارد وقت و انرژی ام را صرف آدم هایی کنم که هنوز برای هرچیز کوچکی دنبال نازکش می گردند. مگر یک آدم چقدر می تواند خودش را، وقتش را، اعصاب و حوصله اش را صرف دوستان و اطرافیان کند. روزی خواهد رسید از اینکه وقت کافی برای خودسازی و خودشناسی نگذاشته ام پشیمان خواهم شد. روزی افسوس خواهم خورد چرا بجای آنکه وقتم را صرف دلداری آدمهای همیشه شاکی کنم! آواز نخواندم ، نرقصیدم، کتاب نخواندم و دانش ام را افزون نکردم.
پس از امروز اگر دیگری نمی تواند تفاوت لطف مرا با وظیفه ام بفهمد، تقصیر من نیست. لطف ام را هم دریغ خواهم کرد. به همین سادگی!
منو یاد دوست مجازی مشترک مون انداختی
موافقم باهات،حکایت دندانی ست که یک سره مایه عذاب است...
دکترها تازگیا میگن دندان خراب را نباید کشید . بهتره پر بشه و روکش بشه
اما در خصوص بعضی آدمها فقط میشه دور خودمون حصار بکشیم
دستم بگرفت و پا به پا برد
http://www.pocket-encyclopedia.com/?p=1488
ready up و منتظر حضور سبزتان
سپاس از اطلاع رسانی
این تصمیم یه مقدار ترسناکه.
شاید. بهرحال گاهی نباید وارد بازی دیگران شد